هفت رنگت مي شود هفتاد رنگ


 

نويسنده: سعيده موسوي




 
- نه، نمي شود. اين تصميم مهم است که به آينده و زندگي ات مربوط مي شود.
* اما من در اين زمينه استعداد دارم. آرزو دارم دانشگاه رشته هنر بخوانم. هنر تمام زندگي من است.
- استعدادت را بگذار براي بعد پسرجان. فردا بايد يک زندگي را اداره کني. برو دنبال يک رشته نان و آب دار. کدام هنرمند را مي شناسي که گرسنگي نکشيده باشد. بيشترشان بعد از مرگ معروف و مشهور مي شوند...
* اما من مي خواهم نقاش شوم.
- خب اين همه آموزشگاه. برو نقاشي ياد بگير. اما بايد بري دانشگاه و مهندس بشوي!
شايد شما هم از اين جور بحث ها با والدين خود بر سر انتخاب رشته داشته ايد. چرا که هنوز عده بسياري از والدين هنر( نقاشي) را نه يک رشته دانشگاهي بلکه يک سرگرمي و تفنن مي دانند و دوست دارند که فرزندشان در يک رشته به اصطلاح اسم و رسم دار تحصيل کند و در ساعت هاي تفريح و استراحت به هنر بپردازد.

نقاشي چيست
 

نقاشي ابزاري است که انسان به واسطه آن افکار، انديشه و احساس خود را بيان مي کند. افکاري که وجود خارجي ندارد و هنرمند با شيوه هاي مختلف آن را از نيستي به هستي درمي آورد و به واسطه آن با مخاطب ارتباط برقرار مي کند.
هنرمند نقاش براي انتقال انديشه و به فکر واداشتن مخاطب از روش هاي مختلفي در خلق اثر هنري خود استفاده مي کند، که اين باعث بوجود آمدن قالب هاي شخصي مي شود و در نتيجه هر هنرمند به واسطه زباني خاص در صدد بيان افکار خود خواهد بود.
در نقاشي سه نوع طرز بيان وجود دارد
1- عيني گرايي، وقتي هنر عيني گراست همه چيز همان جوري که هست کشيده مي شود.
2- تجربه گرايي، هنرمند قبلاً هر آنچه را که مي ديد مي کشيد ولي از اين پس ابتدا تجربه مي کند و با وجود وفاداري به شکل هاي طبيعي، برداشت خود از طبيعت را بر بوم نقاشي مي کند. بعبارتي در ترکيب بندي، رنگ و کنتراست ها دخل و تصرف مي کند و در نتيجه اين مطالعه است که يک اثر هنري بر بوم نقش مي بندد.
3- انتزاعي، برخي از نقاشان پس از تجربه بسيار و ساده نمودن شکل ها و فرم ها به اين نتيجه رسيدند که حتي در برخي موارد بدون اشاره به معنا و مفهوم هم مي توان نقاشي کرد يعني فقط با ترکيب فرم و رنگ، در اين نوع از طرز بيان هنرمندان با استفاده از عدم بازنمايي عيني و بيان تجسمي نوين خط، رنگ و با خلاصه نمودن مضامين و موضوعات، به عناصر بنيادين چون خط، سطح براي بيان کليت و کلي گويي سود مي جستند.
در پي اين تغيير نگاه عيني به ذهني است که سبک ها يکي پس از ديگري ايجاد مي شوند که اين اصلي ترين نکته مدرنيزم مي باشد.( تغيير نگاه عيني هنرمند به ذهني).

نقاشي رشته اي دانشگاهي
 

رشته نقاشي با دو گرايش نقاشي عمومي و نقاشي ديواري در سطح کارشناسي در دانشگاه هاي کشور تهيه و تدوين شده است. البته خيالتان از هر جهت آسوده باشد چون امکان ادامه تحصيل تا مقطع کارشناسي ارشد و دکترا در اين رشته در کشور وجود دارد و در اين سطوح علاقه مندان مي توانند در گرايش هايي مانند ارتباط تصويري، تصويرسازي، پژوهش هنر و نقاشي و... تحصيل کنند.
اگر دوست داريد در آينده نقاش بشويد بدانيد که حتماً بايد از طريق شرکت در آزمون دانشگاهي( کنکور هنر) در اين رشته پذيرفته شويد، البته اين آزمون به صورت نيمه متمرکز برگزار خواهد شد به اين معنا که شرکت کنندگان بايد در امتحان عملي نيز توانايي خود را به اثبات برسانند. طول دوره کارشناسي نقاشي چهار سال و نيم و شامل نه نيم سال است و دانشجويان بايد صد و شصت واحد درسي را بگذرانند.
دروس عمومي 39 واحد، دروس پايه 32 واحد، دروس اصلي 32 واحد، دروس تخصصي در هر دو گرايش نقاشي عمومي يا ديواري 49 واحد و دروس اختياري 8 واحد.
از همين حالا هم بدانيد که بيشتر دروس در اين رشته به صورت عملي هستند و دانشجويان بايد ساعاتي را در کارگاه هاي تخصصي به آموزش و تمرين بگذرانند دروسي مانند: تاريخ هنر جهان، کارگاه رنگ، مباني هنرهاي تجسمي، کارگاه چاپ دستي، طراحي، آشنايي با مکاتب نقاشي، کارگاه عکاسي، انسان و طبيعت، آشنايي با هنر و تاريخ، هندسه نقوش در صنايع دستي، حجم سازي، هنر و تمدن اسلامي و...

توانايي هاي قابل توجه
توانايي هاي علمي؛ دانشجوي نقاشي بايد قبل از ورود به دانشگاه با طراحي و نقاشي آشنايي داشته باشد. نقاشي مانند هر هنر ديگري کاري طاقت فرسا است و به هوش و نبوغ و شعور فراوان نياز دارد. به عبارت ديگر دانشجوي نقاشي در طي تحصيل خود بايد بياموزد که ببيند، تحليل کند، دانش خود را وسعت ببخشد و آنچه را که ياد گرفته در سطوح مختلف اشاعه بدهد. به همين دليل است که اساتيد اين رشته معتقدند کسي که قريحه و ذوق لازم را در اين زمينه نداشته باشد با ورود به دانشگاه فقط يک سري اطلاعات به دست مي آورد و بازدهي نخواهد داشت و نمي توان بي استعدادي، تنبلي، کم کاري و ناداني را با دوز و کلک پوشاند. لذا دانشجو بايد بکوشد در زمينه هنر اطلاعات عمومي خوبي به دست آورد و آن را با ذوق و خلاقيت خود همراه سازد.
 

ويژگي هاي جسمي و روحي:
 

دانشجوي اين رشته بايد ويژگي هاي رواني خاصي داشته باشد تا موفق شود. شايد به همين جهت استعداد و خلاقيت شرکت کنندگان در آزمون عملي سنجيده مي شود تا بهترين و توانمندترين داوطلبان به دانشگاه راه يابند.
توانايي مالي؛ رشته نقاشي جزء رشته هاي نسبتاً گران تحصيل به حساب مي آيد. داوطلبان نقاشي بايد بدانند که براي فراگيري اين هنر با به هزينه هاي قابل توجهي را متقبل شوند چرا که قيمت کاغذ، رنگ، لوازم موردنياز کارگاهي، مداد، اتود و خلاصه هزار و يک قلم وسيله موردنياز ديگر بالاست. پس از حالا بدانيد که اگر هوس نقاشي خواندن در دانشگاه داريد بايد قيد بسياري از تفريحات و چيزها و کارهاي غيرضروري ديگر را بزنيد تا بتوانيد هزينه هايتان را پرداخت کنيد.

آينده شغلي
 

بارها خوانده ايم و شنيده ايم که يک طرح ساده از هنرمنداني چون داوينچي، ون گوگ، پيکاسو يا ده ها نقاش معروف ديگر به قيمت هزاران دلار در بين کلکسيونرها خريد و فروش شده اما کافي است با يک نقاش صحبت کنيم و پاي درد دلش بنشينيم تا بشنويم که نقاشي يعني عاشقي و عاشقي نيز بهايي دارد که بايد آن را پرداخت و بهاي نقاشي نيز تلاش کردن و رنج بردن و گاهي اجر نديدن است. وقتي به زندگي هنرمندان معروف نگاهي مي اندازيم در مي يابيم که تحمل سختي و مشقت و جز جدايي ناپذير زندگي شان بوده است. البته آنچه که گفته شد درباره نقاشان مشهور و صاحب سبک صدق مي کند و گرنه به گفته نسرين فريدوني دانشجوي نقاشي: اگر فردي نقاش بازار شود و نقاشي هاي عامه پسند و کپي بکشد درآمد بسيار خوبي خواهد داشت و مي تواند از اين طريق تجارت خوبي داشته باشد. البته اين دسته از نقاشان نيازي به تحصيلات آکادميک ندارند و مي توانند با کمک کلاس هاي آزاد نقاشي هم به اهدافشان برسند. يک فارغ التحصيل نقاشي نبايد انتظار داشته باشد که تنها منبع درآمدش تابلوکشيدن باشد بلکه بايد در کنار نقاشي به تدريس اين هنر حتي به صورت کلاس هاي خصوصي بپردازد و کسب درآمد نمايد چرا که خود تدريس و ارتباط با ديگران، تأثير بسزايي در ديد، ذهن و انديشه يک نقاش مي گذارد. در کشور ما يک نقاش مي تواند علاوه بر تدريس در آموزشگاه هاي آزاد و دانشگاه ها به فعاليت در مطبوعات مؤسسات انتشاراتي، صدا و سيما، فرهنگسراها، سازمان هاي مربوط مانند ميراث فرهنگي، شهرداري ها بپردازد. بسياري از فارغ التحصيلان کوشا و خلاق کارگاه هاي نقاشي خصوصي راه مي اندازند و به همکاري با مؤسسات مختلف هنري روي مي آورند و به همکاري با کارهاي تبليغاتي، نقاشي پوسترهاي سنجابي، نقاشي روي پارچه و سفال و...
درآمدهاي خوبي براي خود کسب مي کنند و همه اين ها به دانش و خلاقيت فرد بستگي دارد که چگونه از هنرش استفاده نمايد.

نقاشي ديواري
 

هزاران سال پيش انسان هاي نخستين، تصوير حيواناتي را که براي احتياجات خود شکار مي کردند بر ديواره محل سکونت خود يعني ديوار غارها نقاشي مي کردند. و از مواردي چون شاخه هاي سوخته درختان، شيره گياهان، چربي هاي حيواني، خاک رس و آب رنگ هايي با دوام پديد مي آوردند که هنوز هم مي توان بقاياي آن را بر ديواره غارها ديد. جالب است بدانيد قديمي ترين آثار نقاشي يافت شده در ايران مربوط به دوران نوسنگي يعني حدود هشت هزار سال قبل از ميلاد بوده که بر صخره هاي غار دوشه و در دره ميرملاي منطقه کوهدشت لرستان ترسيم شده اند به همين دليل است که نقاشي ديواري را مي توان اولين زايش راستين هنري انسان در تاريخ هنر دانست و اما امروز که از خيابان هاي شهر عبور مي کنيم تصاوير بسيار زيبايي از مناظر مختلف، آثار باستاني نقاط مختلف کشور، حوادث تاريخي و مذهبي، چهره پيشوايان دين در هاله اي از نور و گل و گاه بزرگ مردان تاريخ و جنگ را مي بينيم که بيشترشان آثار اساتيد و دانشجوهاي اين رشته است.
هنرمندان متعهدي که مي کوشند با نقش زدن بر ديوارهاي شهرشان نسل هاي مختلف را با تاريخ و فرهنگشان آشنا سازند. ثريا نامجو که خود از دانشجويان اين رشته است مي گويد: در طراحي يک اثر ديواري سه عنصر محيط، معماري و مخاطب بايد بررسي شود و طرح پيشنهادي براي يک ديوار بايد با محيط هماهنگ باشد و نيز ذهن مخاطب با مفهوم موردنظر درگير شود اين جاست که زبان استعاره و سمبل در هنر و ادبيات متولد مي شود. امروزه عکس بسياري از شهدا، جنگ را بر ديوارهاي شهر مي بينيم که به خودي خود پديده جالب توجهي است ولي شايد بهتر باشد در کنار عکس شهدا از ارزش هاي روحي و عاطفي آنها نيز تصويرهايي کشيده شود. صرف اين که فقط عکس يک شهيد را بزرگ کنيم کافي نيست لازم است که از ارزش هاي روحي آنها حرف بزنيم. پس نقاشي ديواري بزرگ کردن عکس نيست بلکه بيان سمبليک ارزش هاست. مجتبي اسدي نيز در زمينه نقاشي ديواري معتقد است ماندگاري نقاشي با استفاده از مصالح مدرن است. مواد و مصالحي که در نقاشي هاي ديواري دوران انقلاب و سال هاي دفاع مقدس و شايد الان مورداستفاده قرار مي گيرد و رنگ پلاستيک است. اما امروزه در دنيا رنگ هايي که براي نقاشي هاي ديواري به کار گرفته مي شود رنگ هاي آکروليک مقاوم در برابر آفتاب است که مانع از رنگ پريدگي آثار مي شود.

خلاقيت حرف اول را مي زند
 

سيدمحمد حسيني فارغ التحصيل کارشناسي ارشد رشته نقاشي است. وقتي موضوع مقاله از معرفي رشته نقاشي را توضيح مي دهم خيلي ساده و صميمي قبول مي کند در اين زمينه با هم صحبت کنيم. مي گويد: متولد 1353 هستم. از دوران کودکي به نقاشي علاقه خاصي داشتم. در خانواده مان کسي نبود که اين هنر را از او فرا بگيرم و آموزش نيز مانند امروز نبود. استادي نيز نداشتم. اما به نقاشي علاقه اي بسيار داشتم. از کلاس سوم دبستان نقشه کشورها يا هر تصوير جالب ديگري را که مي ديدم مي کشيدم تا اين که در دوره راهنمايي با نقاشي بيشتر آشنا شدم و از همان زمان در مسابقات دانش آموزي نيز شرکت مي کردم. با اينکه در دوره ي دبيرستان در مقطع اي ترک تحصيل کردم که بتوانم تمام وقت خود را به نقاشي بپردازم، اما با راهنمايي هاي استاد عزيزم جناب آقاي رحمتي مجدداً درس را در رشته ي علوم انساني در پيش گرفتم و در کنار تحصيل در محضر ايشان دوره هايي نيز گذراندم و سال 77 در کنکور هنر شرکت کردم و دانشگاه شاهد پذيرفته شدم و پس از پايان اين دوره در سال 84 نيز در دانشگاه آزاد کارشناسي ارشد را آغاز کردم.
حسيني مي گويد در رشته نقاشي خلاقيت حرف اول را مي زند. در نقاشي سبک هاي زيادي داريم مانند رئال، کوبيسم، امپرسيونيسم و... تکنيک هاي متنوعي هم هست مثل مدادرنگي، مداد شمعي، رنگ و روغن، آبرنگ و... به عقيده او يک دانشجو بايد تکنيک ها و سبک هاي متنوع را تجربه و تمرين نمايد و با ذوق و مطالعه و ممارست به شيوه خاص خودش برسد. فضاي نقاشي من فضايي مذهبي است که بوسيله سطوح هندسي و تأکيد بر رئاليسم فرم درصدد بيان تفاسير و تعابير شخصي هستم. سعي مي کنم از رنگ ها و نقوش اسلامي استفاده نمايم و ايده و طرح خود را به شيوه انتزاعي بر سطح بوم نقاشي کنم.

آثارتان را در نمايشگاه ها هم شرکت داده ايد؟
 

بله. در نمايشگاه هاي مختلفي شرکت نموده ام. در دوران دانشجويي هم در جشنواره دانشجويي دو بار مقام اول را کسب کردم و يک بار هم مقام سوم را. نمايشگاه هاي خارجي چطور؟
بله نمايشگاهي بود در سوريه با موضوع انتفاضه برگزار شد که سه اثر در آن نمايشگاه داشته ام.
*لذت اين هنر در چيست؟
وقتي آنچه را که در ذهن داري چه تلخ و چه شيرين روي بوم مي آوري و تجسم مي بخشي بسيار لذت بخش است. يادم است براي خلق آثارم ساعت ها در طبيعت کار مي کردم و متوجه گذر زمان نمي شدم اما وقتي اثر خلق مي شود درست مانند فرزند خود آدم مي شود.
*الان چقدر کار مي کنيد؟
مثل گذشته فرصت ندارم. شايد در ماه چند ساعت بيشتر نشود.
*هنرجوي اين رشته ويژگي خاصي بايد داشته باشد؟
بايد از فلسفه گرفته تا روان شناسي و جامعه شناسي و رياضي بداند. مطالعه کند. نقاشي را بشناسد تا با مخاطب ارتباط بگيرد. کسي که دنبال هنر مي رود بايد صفاتي چون صبر، متانت و اخلاق نيکو را در خود پرورش بدهد.
* برخي از جوانان هنرمند دوست دارند خود را عجيب و غريب نشان بدهند ديدگاه شما در اين زمينه چيست؟
ببينيد تاريخچه هنر و فرهنگ ما کاملاً مشخص است. حالا اگر فردي بيايد و يک سري حرکات اضافه انجام دهد که متعلق به فرهنگ ما نيست و اگر شما فقط اندکي در اين زمينه اطلاعات داشته باشيد خيلي زود متوجه مي شويد که اين حرکات ادا درآوردن است و ربطي به هنر ندارد.
*به عقيده شما هنر ذاتي است يا اکتسابي؟
فکر مي کنم بيشتر ذاتي باشد. علاقه و استعداد بايد از درون فرد بجوشد البته مطالعه و تمرين نيز شرط است. همه مي توانند مباني و اصول را ياد بگيرند اما اگر ذوق دروني در کسي نباشد پيشرفت زيادي نخواهد داشت.
*اين رشته را به جوانان توصيه مي کنيد؟
نقاشي سفر از خلال پرده ي نقاشي يا از خلال کالبد منقش به نشانه هاست، به طور کل به تصويري مي انجامد که در وراي دروازه ها حضور را مي يابيم، زيارتي است که با رهايي و آزادي پايان مي پذيرد.
اما اگر يک هنرجو در پي آزادي و رهايي است بايد با واقعيت هاي زندگي روبه رو شود و در اين حالت است که مي تواند به آن برسد. نقاشي رشته اي پرهزينه است و در صورت به اتمام رساندن تحصيل شايد از هنر خود نتواند روزگار بگذراند و زندگي سخت و پر مشقتي را از نظر مالي در پيش رو داشته باشد.
*از پدر شهيدتان هم نقاشي کشيده ايد؟
بله. از ايشان تعدادي پرتره کشيده ام.
*آثار کدام يک از هنرمندان را بيشتر علاقه داريد؟
آثار هنرمنداني چون رامبراند، داوينچي و کاندينسکي و اساتيدي چون آقايان رحمتي، چليپا و اسدي را خيلي دوست دارم.
*هنرمند متعهد کيست؟
هنرمنداني که به ارزش هاي انساني پايبند باشد.
منبع: نشريه شاهد جوان، شماره 417.